محل تبلیغات شما
و باز دوباره موندم پشت در محل کارم
سوز سرما پیچیده توی جانم
خودمو یه کوچولو مچاله کردم و با بازی دادن کف پاهام روی زمین سرد دارم سعی میکنم که کمتر حس کنم سرمای آخرین ماه پاییز رو
شایدم سرماش اونقدرا هم زیاد نیست و این سرمای یخ زده ی قلبمه که لرز انداخته تو وجودم
هیییی روزگار
از اولین روزی که موندم پشت در همین شیشه سکوریت چند ماهی میگذره. نشستم کنار همین گل خوشگلی که در نگاه اول به چشمت نمیاد و وقتی از سر اجبار مجبور میشی لحظاتی کنارش بشینی تازه پی به حظور چنین گل زیبایی میبری
از بوش مست میشی و جان میگیری
اما امروز حتی این گل زیبا و خوشبو هم نمیتونه گرم کنه سرمایی که افتاده توی بند بند وجودم را .
یادمه چند ماه پیش پر بودم از شوق ورود به پشت اون در شیشه سکوریت
به چشمم اونور شیشه میتونست دنیام رو تغییر بده
خب البته تغییر داده اما به دلخواه خودش
قدم گذاشتن به اون طرف شیشه از من زنی ساخته که از دنیای شاد کودک درونش پرت شده به دنیای غریبی که هر لحظه و هر ثانیه ش براش غریبه ست و تمام اتفاقاتش براش عجیب به نظر میاد
اینجا آدم خودش رو هم گم میکنه چه برسه به دنیای صاف و ساده ی کودک درونش را 

سال نو تقویم نو ........

چه خوب شد که زن آفریده شدم

مخلفات زندگی را دریابیم

شیشه ,هم ,دنیای ,رو ,گل ,درونش ,شیشه سکوریت ,کودک درونش ,پشت در ,به دنیای ,موندم پشت

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Anthony's info warfamonding خبر،سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و ... jusziabreadmenm کاغذکنان زیبا ورق کابینت MDF Kari's notes temengefa خاطرات و خلاصه دروس یک معلم(اشرف گلی) طرفداران انیمیشن سازی